-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سماع چیست ز پنهانیان دل پیغام دل غریب بیابد ز نامه شان آرام
2 شکفته گردد از این باد شاخههای خرد گشاده گردد از این زخمه در وجود مسام
3 سحر رسد ز ندای خروس روحانی ظفر رسد ز صدای نقاره بهرام
4 عصیر جان به خم جسم تیر می انداخت چو دف شنید برآرد کفی نشان قوام
5 حلاوتی عجبی در بدن پدید آید که از نی و لب مطرب شکر رسید به کام
6 هزار کزدم غم را کنون ببین کشته هزار دور فرح بین میان ما بیجام
7 فسون رقیه کزدم نویس عید رسید که هست رقیه کزدم به کوی عشق مدام
8 ز هر طرف بجهد بیقرار یعقوبی که بوی پیرهن یوسفی بیافت مشام
9 چو جان ما ز نفخت است فیه من روحی روا بود که نفختش بود شراب و طعام
10 چو حشر جمله خلایق به نفخ خواهد بود ز ذوق زمزمه بجهند مردگان ز منام
11 که خاک بر سر جان کسی که افسردهست اثر نگیرد از آن نفخ و کم بود ز اعدام
12 تن و دلی که بنوشید از این رحیق حلال بر آتش غم هجران حرام گشت حرام
13 جمال صورت غیبی ز وصف بیرون است هزار دیده روشن به وام خواه به وام
14 درون توست یکی مه کز آسمان خورشید ندا همیکندش کای منت غلام غلام
15 ز جیب خویش بجو مه چو موسی عمران نگر به روزن خویش و بگو سلام سلام
16 سماع گرم کن و خاطر خران کم جو که جان جان سماعی و رونق ایام
17 زبان خود بفروشم هزار گوش خرم که رفت بر سر منبر خطیب شهدکلام