سماع چیست از جلال الدین محمد مولوی غزل 1734

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

سماع چیست ز پنهانیان دل پیغام

1 سماع چیست ز پنهانیان دل پیغام دل غریب بیابد ز نامه شان آرام

2 شکفته گردد از این باد شاخه‌های خرد گشاده گردد از این زخمه در وجود مسام

3 سحر رسد ز ندای خروس روحانی ظفر رسد ز صدای نقاره بهرام

4 عصیر جان به خم جسم تیر می انداخت چو دف شنید برآرد کفی نشان قوام

5 حلاوتی عجبی در بدن پدید آید که از نی و لب مطرب شکر رسید به کام

6 هزار کزدم غم را کنون ببین کشته هزار دور فرح بین میان ما بی‌جام

7 فسون رقیه کزدم نویس عید رسید که هست رقیه کزدم به کوی عشق مدام

8 ز هر طرف بجهد بی‌قرار یعقوبی که بوی پیرهن یوسفی بیافت مشام

9 چو جان ما ز نفخت است فیه من روحی روا بود که نفختش بود شراب و طعام

10 چو حشر جمله خلایق به نفخ خواهد بود ز ذوق زمزمه بجهند مردگان ز منام

11 که خاک بر سر جان کسی که افسرده‌ست اثر نگیرد از آن نفخ و کم بود ز اعدام

12 تن و دلی که بنوشید از این رحیق حلال بر آتش غم هجران حرام گشت حرام

13 جمال صورت غیبی ز وصف بیرون است هزار دیده روشن به وام خواه به وام

14 درون توست یکی مه کز آسمان خورشید ندا همی‌کندش کای منت غلام غلام

15 ز جیب خویش بجو مه چو موسی عمران نگر به روزن خویش و بگو سلام سلام

16 سماع گرم کن و خاطر خران کم جو که جان جان سماعی و رونق ایام

17 زبان خود بفروشم هزار گوش خرم که رفت بر سر منبر خطیب شهدکلام

عکس نوشته
کامنت
comment