تو چه گوئی ار بپرسم زلب از اثیر اخسیکتی غزل 98

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش

1 تو چه گوئی ار بپرسم زلب شکرفشانش زچه داد زهرمارا، چه بود جوابش، آتش

2 زدلم گرفت نسخت مگر آن دهان تنگش چو ندید کس دهانش بچه میدهد نشانش

3 زمیانش ار بیابم بخرم بجان کناری که مرا تو مردمی کن خبری ده ازمیانش

4 سحری زباغ حسنش نفسی زدم زحیرت گل و باد و سرو، ترسم که رسدبسی زیانش

5 من تنگدل که هستم زغمش فراخ روزی دل تاب خورده دارم بکمند دلستانش

عکس نوشته
کامنت
comment