-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچه از آه ستمکش، بستم کیش رود رحم بر شه کنم، ار ظلم بدرویش رود
2 شود آبادی کشور ز زیادیها کم پس رود دولت، چندانکه ستم پیش رود
3 اعتبار دگر امروز منافق خو راست دو زبان گشته قلم، تا سخنش پیش رود
4 بردر دل ز تأمل بنشان دربانی تا بلب حرف نیارد، بسر خویش رود
5 سخن مرد دل آزار، بدلهای نژند همچو گرگیست، که آن رد رمه میش رود
6 نیک کن، نیک؛ که زنجیر عمل پاپیچ است نتواند قدم از نقش قدم پیش رود
7 گل خیرش نبود، جز گل آتش واعظ از تو گر خار جفائی بدل ریش رود