-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچه من در عشق جانان یافتم کمترین چیزها جان یافتم
2 چون به پیدایی بدیدم روی دوست صد هزاران راز پنهان یافتم
3 چون به مردم هم ز خویش و هم ز خلق زندگی جان ز جانان یافتم
4 چون درافتادم به پندار بقا در بقا خود را پریشان یافتم
5 چون فرو رفتم به دریای فنا در فنا در فراوان یافتم
6 تا نپنداری که این دریای ژرف نیست دشوار و من آسان یافتم
7 صد هزاران قطره خون از دل چکید تا نشان قطرهای زآن یافتم
8 خود چه بحر است این که در عمری دراز هرگزش نه سر نه پایان یافتم
9 شمعهای عشق از سودای دوست در دل عطار سوزان یافتم