آنچه بی روی توام گریه از خیالی بخارایی غزل 18

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

آنچه بی روی توام گریه به روی آورده است

1 آنچه بی روی توام گریه به روی آورده است سیل خون است که از دیده به جوی آورده ست

2 باده نوشان تو خرسند به بویی بودند ز آن می لعل که ساقی به سبوی آورده ست

3 با غم عشق تو بی وجه مرا جان دادن دل نمی داد ولی زلف تو روی آورده ست

4 قیمت نکهت زلف تو صبا می داند که شب تیره از آن راه چو موی آورده ست

5 ای خیالی مده از دست که اکسیر بقاست گرد خاکی که صبا ز آن سرِ کوی آورده ست

عکس نوشته
کامنت
comment