- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچه بی روی توام گریه به روی آورده است سیل خون است که از دیده به جوی آورده ست
2 باده نوشان تو خرسند به بویی بودند ز آن می لعل که ساقی به سبوی آورده ست
3 با غم عشق تو بی وجه مرا جان دادن دل نمی داد ولی زلف تو روی آورده ست
4 قیمت نکهت زلف تو صبا می داند که شب تیره از آن راه چو موی آورده ست
5 ای خیالی مده از دست که اکسیر بقاست گرد خاکی که صبا ز آن سرِ کوی آورده ست