- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوبان دل گرم و نفس سرد چه دانند؟ باروی چو گل قدر رخ زرد چه دانند؟
2 آسوده دلانی که بخوابند همه شب سرگشتگی عاشق شبگرد چه دانند؟
3 گویند حریفان که چرا دل بتو دادم من دانم و دل مردم بیدرد چه دانند؟
4 خلقی همه را چشم حسد بر گل وصل است خاری که بود بر جگر مرد چه دانند؟
5 اهلی، سخن صومعه بگذار که زهاد راه و روش میکده پرورد چه دانند؟
6 گیرم که پریشانی ایام شود جمع با فتنه آن کاکل پرخم چه توان کرد؟
7 وصف لب خاموش تو اهلی چه بگوید جایی که مسیحا نزند دم چه توان کرد؟