- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز قامت تو چگویم که فتنها برخاست قیامت است که در روزگار ما برخاست
2 اگر صفا طلبی کام دل مجوی که یار چو در کنار نشست از میان صفا برخاست
3 به هر چمن که چو آب روان خرامیدی پی قیام تو سرو سهی به پا برخاست
4 وفا نه از تو که از هیچ کس نمی بینم چه حالت است؟ مگر از جهان وفا برخاست
5 جهان بکام تو اهلی کنون شود کان سرو نشست با تو و بخت از سر جفا برخاست
6 با گل منشین تا نخوری خار ملامت گر عشق ضروری است ملامت چه ضرور است
7 اهلی مکنش سرزنش از سجده آن بت گر بنده خطا کرد خداوند غفور است