- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در چنگ غمت سخت اسیرم چه توان کرد؟ راضی بهلاکم چه نمیرم چه توان کرد؟
2 بی زر نتوان دامن یوسف بکف آورد مسکین من محروم فقیرم چه توان کرد؟
3 در روز جوانی نزدم صید مرادی امروز که افتاده و پیرم چه توان کرد؟
4 گیرم که شفابخش شود لعل تو روزی آن روز که درمان نپذیرم چه توان کرد؟
5 هرچند که من کوه غمم در صف عشاق در چشم رقیب تو حقیرم چه توان کرد؟
6 گر کار بجان میرسد از جان گذرم هست وز لعل لبت نیست گریزم چه توان کرد؟
7 در بند غم او جگرم سوخت چو اهلی با اینهمه چون پند نگیرم چه توان کرد؟