در چنگ غمت سخت اسیرم چه از اهلی شیرازی غزل 454

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

در چنگ غمت سخت اسیرم چه توان کرد؟

1 در چنگ غمت سخت اسیرم چه توان کرد؟ راضی بهلاکم چه نمیرم چه توان کرد؟

2 بی زر نتوان دامن یوسف بکف آورد مسکین من محروم فقیرم چه توان کرد؟

3 در روز جوانی نزدم صید مرادی امروز که افتاده و پیرم چه توان کرد؟

4 گیرم که شفابخش شود لعل تو روزی آن روز که درمان نپذیرم چه توان کرد؟

5 هرچند که من کوه غمم در صف عشاق در چشم رقیب تو حقیرم چه توان کرد؟

6 گر کار بجان میرسد از جان گذرم هست وز لعل لبت نیست گریزم چه توان کرد؟

7 در بند غم او جگرم سوخت چو اهلی با اینهمه چون پند نگیرم چه توان کرد؟

عکس نوشته
کامنت
comment