- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 محبوب دل و راحت جانی چه توان کرد سلطان همه خلق جهانی چه توان کرد
2 از ساده دلی آینه بنمود جمالت در آینه بر خود نگرانی چه توان کرد
3 تو پادشه مائی و ما بندهٔ فرمان گر زانکه بخوانی و برانی چه توان کرد
4 ما عشق تو داریم و تو را میل به ما نیست مائیم چنین و تو چنانی چه توان کرد
5 عمریست که ما را به غم عشق نشاندی گر باقی عمرم بنشانی چه توان کرد
6 ما نقش خیال تو کشیدیم بدیدیم گر زانکه تو این نامه نخوانی چه توان کرد
7 پنهان شدن از دیدهٔ سید نتوانی چون نور به هر دیده عیانی چه توان کرد