- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهار بی رخ گلرنگ تو، چه کار آید؟ مرا یک آمدنت به که ده بهار آید
2 اگر دو اسپه دواند به گرد تو نرسد گل پیاده که او بر صبا سوار آید
3 خیال روی تو از دیده می رود بیرون اگرنه از مژه پایش به نوک خار آید
4 مرا چو موی سرت ساخت چشم جادویت که موی سر ز پی جادویی به کار آید
5 هزار کشته به فتراک گیسو آویزان همی رود چو سواری که از شکار آید
6 غم تو بار گران است، لیک چون از تست دلم گران نشود، گر هزار بار آید
7 تویی مراد دل و کی بود ز آمدنت مراد خسرو بیچاره در کنار آید؟