-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای کرده رو چو سرکه چه گردد ار بخندی والله ز سرکه رویی تو هیچ برنبندی
2 تلخی ستان شکر ده سیلی بنوش و سر ده خندان بمیر چون گل گر ز آنک ارجمندی
3 چون مو شدهست آن مه در خنده است و قهقه چت کم شود که گه گه از خوی ماه رندی
4 بشکفته است شوره تو غورهای و غوره آخر تو جان نداری تا چند مستمندی
5 با کان غم نشینی شادی چگونه بینی از موش و موش خانه کی یافت کس بلندی
6 بالای چرخ نیلی یابند جبرئیلی وز خاک پای پاکان یابند بیگزندی
7 زان رنگ روی و سیما اسرار توست پیدا کاندر کدام کویی چه یار میپسندی
8 چون چشم میگشاید در چشم مینماید گر ز آنک ریش گاوی ور شیر هوشمندی
9 قارون مثال دلوی در قعر چه فروشد عیسی به بام گردون بنمود خوش کمندی
10 گر دلو سر برآرد جز آب چه ندارد پاره شود بپوسد در ظلمت و نژندی
11 ای لولیان لالا بالا پریده بالا وارسته زین هیولا فارغ ز چون و چندی