گوشه گیران را بره درگه از واعظ قزوینی غزل 376

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

گوشه گیران را بره درگه سلطان چه کار؟!

1 گوشه گیران را بره درگه سلطان چه کار؟! سیر چشمان را بچین ابرو دربان چه کار؟!

2 بوریا چون موج آب زندگی استاده است کلبه درویش را با قالی کرمان چه کار؟!

3 نیکنامان، فارغند از منت عمر دراز زنده جاوید را،با چشمه حیوان چه کار؟!

4 پیش پای آب، یکسانست سنگ و خاک جو مرد سالک را بسخت و سست این دوران چه کار؟!

5 گر نباشی اشعب طماع، عالم حاتم است بی طمع را در جهان با بخل و با احسان چه کار؟!

6 چشمه تا در جوش باشد، خس نیابد ره در آن خواب را با چشم گریان سحر خیزان چه کار؟!

7 راستی باید سخن را، بعد از آن الفاظ خوش با کجی، آید ز تیر خوش پر و پیکان چه کار؟!

8 گر خدا را بنده یی، واعظ غم روزی مخور خواجه تا باشد، غلامان را بآب و نان چه کار؟!

عکس نوشته
کامنت
comment