چه سازم که سوی تو راهی از عطار نیشابوری غزل 521

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

چه سازم که سوی تو راهی ندارم

1 چه سازم که سوی تو راهی ندارم کجایی که جز تو پناهی ندارم

2 چگونه کشم بار هجرت چو کوهی که من طاقت برگ کاهی ندارم

3 وصال تو یکدم به دستم نیاید که سرمایه و دستگاهی ندارم

4 مریز آب روی من آخر که من خود به نزدیک کس آب و جاهی ندارم

5 مگردان ز من روی و با راهم آور که جز عشق رویی و راهی ندارم

6 چرا دست آلایی آخر به خونم که شاهی نیم من سپاهی ندارم

7 مکش ماه رویا من بی گنه را که جز عشق رویت گناهی ندارم

8 مرا عفو کن زانکه نزدیک تو من به جز عفو تو عذرخواهی ندارم

9 به رویم نگه کن که بر درد عشقت به جز اشک خونین گواهی ندارم

10 ز عطار و از شیوهٔ او بگشتم که جز شیوهٔ چون تو ماهی ندارم

عکس نوشته
کامنت
comment