جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

عجب از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2413

غزل 2413 ام از 6329 غزلیات

عجب دلی که به عشق بت است پیوسته

1 عجب دلی که به عشق بت است پیوسته عجبتر این که بتش پیش او است بنشسته

2 بمال چشم دلا بهترک از این بنگر مدو به هر طرف ای دل تو نیز آهسته

3 دو کف به سوی دعا سوی بحر می‌رانی نه گوهر تو به جیب تو است پیوسته

4 خنک کسی که ورا دست گرد جیب بود که او لطیف و سبک روح گشت و برجسته

5 اگر چه هر طرفی بازگشت در طلبش از آن طلب چو به خود وانگشت شد خسته

6 میان گلبن دل جان بخسته از خاری ببین دلا تو ز خاری هزار گلدسته

7 میان دل چو برآید غبار و طبل و علم هزار سنجق هستی ببین تو بشکسته

8 بیا به شهر عدم درنگر در آن مستان ببین ز خویش و هزاران چو خویش وارسته

9 نهاده هر دو قدم شاد در سرای بقا و زین بساط فنا هر دو دست خود شسته

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عجب دلی که به عشق بت است پیوسته

شاعر شعر عجب دلی که به عشق بت است پیوسته چه کسی است ؟

شاعر شعر عجب دلی که به عشق بت است پیوسته جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر عجب دلی که به عشق بت است پیوسته در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر عجب دلی که به عشق بت است پیوسته چیست ؟

قالب شعر عجب دلی که به عشق بت است پیوسته غزل است

مضمون اصلی شعر عجب دلی که به عشق بت است پیوسته چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر