-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این چه بادست که از سوی چمن میآید وین چه خاکست کزو بوی سمن میآید
2 این چه انفاس روان بخش عبیر افشانست که ازو رایحهٔ مشک ختن میآید
3 دمبدم مرغ دلم نعره برآرد ز نشاط کان سهی سرو چمانم ز چمن میآید
4 هیچ دانید که از بهر دل ریش اویس کیست کز جانب یثرب بقرن میآید
5 آفتابست که از برج شرف میتابد یا سهیلست که از سوی یمن میآید
6 از کجا میرسد این رایحهٔ مشک نسیم کز گذارش نفسی با تن من میآید
7 یا رب این نامه که آورد که از هر شکنش بوی جان پرور آن عهد شکن میآید
8 بلبل آن لحظه که از غنچه سخن میگوید یادم از پسته آن تنگ دهن میآید
9 چو بیان میکند از عشق حدیثی خواجو همه اجزای وجودش به سخن میآید