1 شیرمردا تو چه ترسی ز سگ لاغرشان برکش آن تیغ چو پولاد و بزن بر سرشان
2 چون ملک ساخته خود را به پر و بال دروغ همه دیوند که ابلیس بود مهترشان
3 همه قلبند و سیه چون بزنی بر سر سنگ هین چرا غره شدستی تو به سیم و زرشان
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 تا با تو قرین شدهست جانم هر جا که روم به گلستانم
2 تا صورت تو قرین دل شد بر خاک نیم بر آسمانم
1 خون دلبر من میان دلداران نیست او را چون جهان هلاکت و پایان نیست
2 گر خیرهسری زنخ زند گو میزن معشوق ازین لطیفتر امکان نیست
1 ای ساقی باده معانی درده تو شراب ارغوانی
2 زان باده پیر تلخ پاسخ بفزای حلاوت جوانی
1 بوقلمون چند از انکار تو در کف ما چند خلد خار تو
2 یار تو از سر فلک واقف است پس چه بود پیش وی اسرار تو
1 در هر فلکی مردمکی میبینم هر مردمکش را فلکی میبینم
2 ای احول اگر یکی دو میبینی تو بر عکس تو من دو را یکی میبینم
1 هله هش دار که در شهر دو سه طرارند که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند
2 دو سه رندند که هشیاردل و سرمستند که فلک را به یکی عربده در چرخ آرند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **