1 روشنی چشم جان ازنور جانان دیده ایم این چنین نور خوشی در دیدهٔ جان دیده ایم
2 صورت و معنی عالم را به ما بنموده اند جمله یک معنی و صورت را فراوان دیده ایم
3 این و آن را مخزن گنج الهی یافتیم عارفانه گنج او در کنج ویران دیده ایم
4 همچو رندان سر به پای خم می بنهاده ایم لذت عمر خوشی از ذوق مستان دیده ایم
5 دیدهٔ باریک بین ما چو رویش دیده است در سواد کفر زلفش نور ایمان دیده ایم
6 غیر او نقش خیال می نماید در نظر این به چشم ما نماید زانکه ما آن دیده ایم
7 ما خراباتی و رند و عاشق و میخواره ایم نعمت الله را امیر بزم رندان دیده ایم