ما پیش تیغ سر به ارادت از اهلی شیرازی غزل 1124

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ما پیش تیغ سر به ارادت نهاده‌ایم

1 ما پیش تیغ سر به ارادت نهاده‌ایم قربانی توایم و بدین کار زاده‌ایم

2 بر ما چو شانه تیغ زبان‌ها کشیده‌اند تا یک گره ز سنبل زلفت گشاده‌ایم

3 گر دیگران ز آتش خشمت گریختند ما همچو شمع تا دم مردن ستاده‌ایم

4 با ما چو چشم خویش تو در نقش بازیی ما با تو همچو آینه یک‌لخت و ساده‌ایم

5 امشب که گریه نیست به آهیم مبتلا از آب جسته‌ایم و در آتش فتاده‌ایم

6 ای ابر لطف مرحمتی کن که غنچه‌وار پژمرده‌ایم و دل به شکفتن نهاده‌ایم

7 از ذره کمتریم چو اهلی به کوی تو لیکن به مهرت از همه عالم زیاده‌ایم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر