- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرچه همه عمر همی ساختیم در ره ترسابچه درباختیم
2 راهب دیرش چو سپه عرضه داد صد علم عشق برافراختیم
3 رقصکنان بر سر میدان شدیم نعرهزنان بر دو جهان تاختیم
4 ترک فلک غاشیهٔ ما کشد زانکه نه با اسب و نه با ساختیم
5 عشق رخش چون به سر ما رسید سر به دل خرقه برانداختیم
6 سینه به شکرانهٔ او سوختیم قبله ز بتخانهٔ او ساختیم
7 گرچه فشاندیم بر او دین و دل قیمت ترسابچه نشناختیم
8 درد ده ای ساقی مجلس که ما پردهٔ درد است که بنواختیم
9 نه که نه ما بابت درد توییم زانکه ز درد تو بنگداختیم
10 با تو که پردازد اگر راستی است چون همه از خویش نپرداختیم
11 جز سخنی بهرهٔ عطار نیست زان به سخن تیغ زبان آختیم