-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با لعل او ز جوهر جان در گذشتهایم با قامتش ز سرو روان در گذشتهایم
2 پیرانه سر به عشق جوانان شدیم فاش وز عقل پیر و بخت جوان در گذشتهایم
3 از ما مجوی شرح غم عشق را بیان زیرا که ما ز شرح و بیان در گذشتهایم
4 چون موی گشتهایم ولیکن گمان مبر کز شاهدان موی میان در گذشتهایم
5 در آتشیم بر لب آب روان ولیک از تاب تشنگی ز روان در گذشتهایم
6 از ما نشان مجوی و مبر نام ما که ما از بیخودی ز نام و نشان در گذشتهایم
7 بر هر زمین که بیتو زمانی نشستهایم صد باره از زمین و زمان در گذشتهایم
8 خواجو اگر چنانکه جهانیست از علو زو در گذر که ما ز جهان در گذشتهایم