-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما نقش خیال تو نگاریم به دیده در دیدهٔ ما بین که توان دید به دیده
2 نوریست که در دیدهٔ ما روی نموده روشنتر از این دیدهٔ ما دیده که دیده
3 در دیدهٔ اهل نظر آن لعبت خندان بگرفته خوشی گوشه و جائی بگزیده
4 یک نقطه محیط است که در دور درآمد این دایره خطیست از آن نقطه کشیده
5 در آینهٔ خلق نظر کردم و دیدم عینیست عیان گشته به اخلاق حمیده
6 هر ذره که که بینی به تو خورشید نماید آن ذره رسولیست که از غیب رسیده
7 ذوقی است در این گفتهٔ سید که چه گویم خود خوشتر از این قول که گفته که شنیده