دردمندیم و از از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1293

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

دردمندیم و از دوا ایمن

1 دردمندیم و از دوا ایمن بینوائیم وز نوا ایمن

2 در خرابات خلوتی داریم خوش نشسته در این سرا ایمن

3 به خدا هر که باشد او باقی همچو ما گردد از فنا ایمن

4 هر که خواهی و هر که بینی بود یار ما باشد و ز ما ایمن

5 قدمی نه در آ به میخانه تا که گردی چو اولیا ایمن

6 باش ایمن ز خوف بیگانه بنشین پیش آشنا ایمن

7 بندهٔ سید خراباتی رند مستیم و از شما ایمن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر