امشب از دولت می دفع از شهریار گزیدهٔ غزلیات 94

امشب از دولت می دفع ملالی کردیم

1 امشب از دولت می دفع ملالی کردیم این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم

2 ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب کز گرفتاری ایام مجالی کردیم

3 تیر از غمزه ساقی سپر از جام شراب با کماندار فلک جنگ وجدالی کردیم

4 غم به روئین تنی جام می انداخت سپر غم مگو عربده با رستم زالی کردیم

5 باری از تلخی ایام به شور و مستی شکوه از شاهد شیرین خط و خالی کردیم

6 روزه هجر شکستیم و هلال ابروئی منظر افروز شب عید وصالی کردیم

7 بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش یاد پروانه زرین پر و بالی کردیم

8 مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم که در او بود اگر کسب کمالی کردیم

9 چشم بودیم چو مه شب همه شب تا چون صبح سینه آئینه خورشید جمالی کردیم

10 عشق اگر عمر نه پیوست به زلف ساقی غالب آنست که خوابی و خیالی کردیم

11 شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم

عکس نوشته
کامنت
comment