1 غرقهٔ آب و آب می جویم در تحیر که بحر یا جویم
2 این عجب بین که عاشق خویشم عین مطلوب و طالب اویم
3 پیر خمارم و به جرعهٔ می خرقهٔ خود مدام می شویم
4 در خرابات عشق مست و خراب سخن عاشقانه می گویم
5 آمدم مست بر سر میدان عشق چوگان و عالمی گویم
6 بلبل گلستان معشوقم گل گلزار عشق می بویم
7 نعمت الله حق است از آن شب و روز من حق خویشتن از او جویم