- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماییم درون سوخته، بیرون شده ای چند در سلسله لیلی و مجنون شده ای چند
2 خوردیم بسی خون دل از تو، تو هم آخر یک می بخور از دست جگر خون شده ای چند
3 چون حال دگرگون شده زاندوه تو ما را تو روی مگردان ز دگرگون شده ای چند
4 ای مرغ، چه خوانی سوی باغ، از خسک هجر؟ بگذار درین بادیه بیرون شده ای چند
5 در عشق فدا شد دل و جان و تن خسرو اینک نگر از بخت همایون شده ای چند