-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر جمالت مبتلایم، چون کنم؟ من به عشقت برنیایم، چون کنم؟
2 لاف عشقت می زنم، جانا، ولی پس فقیر بینوایم، چون کنم؟
3 گفتی «از کویم برو، بیگانه باش » با سگانت آشنایم، چون کنم؟
4 سر به شاهان در نمی آرد حریف من که درویش و گدایم، چون کنم؟
5 روزگاری شد که از لعل لبش کشته یک مرحبایم، چون کنم؟
6 خسرو بیچاره می گوید به صدق «عاشق روی شمایم، چون کنم؟»