- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوبان گمان مبر که ز اولاد آدمند جانند یا فرشته و یا روح اعظمند
2 زان انگبین چه ناله کنی، زانکه دائما مرغان عرش بر مگس از شهد بر مکند
3 خوانید روح وامق و مجنون وویس را کایشان درون پرده این راز محرمند
4 ای سلسبیل راحت و ای چشمه حیات بر تشنگان سوخته لطفی که در همند!
5 زاغان نمی زنند به کویت که می خورند مشتاق را که سوخته آتش غمند
6 هر شب منم ز نقش خیال تو در گریز چون بوم و شپرک که ز خورشید می رمند
7 خسرو که زنده نیست، نصیحت چه می کنند؟ باد مسیح بر سگ مرده چه می دمند؟