خوبان گمان مبر که ز از امیرخسرو دهلوی غزل 852

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

خوبان گمان مبر که ز اولاد آدمند

1 خوبان گمان مبر که ز اولاد آدمند جانند یا فرشته و یا روح اعظمند

2 زان انگبین چه ناله کنی، زانکه دائما مرغان عرش بر مگس از شهد بر مکند

3 خوانید روح وامق و مجنون وویس را کایشان درون پرده این راز محرمند

4 ای سلسبیل راحت و ای چشمه حیات بر تشنگان سوخته لطفی که در همند!

5 زاغان نمی زنند به کویت که می خورند مشتاق را که سوخته آتش غمند

6 هر شب منم ز نقش خیال تو در گریز چون بوم و شپرک که ز خورشید می رمند

7 خسرو که زنده نیست، نصیحت چه می کنند؟ باد مسیح بر سگ مرده چه می دمند؟

عکس نوشته
کامنت
comment