آن یکی از هر یکی می جویمش
1
آن یکی از هر یکی می جویمش
دو نمی گویم یکی می گویمش
2
دیده گر نقش خیال غیر دید
پاکبازانه روان می شویمش
3
شد معطر عالمی از بوی او
این چنین بوی خوشی می بویمش
4
یک حقیقت در دو عالم رو نمود
در دو عالم آن یکی می گویمش
5
سیدم تخم محبت کاشته
از محبت من چنین می رویمش