ما را ز سر خیال تو بیرون از خیالی بخارایی غزل 232

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

ما را ز سر خیال تو بیرون نمی‌شود

1 ما را ز سر خیال تو بیرون نمی‌شود عهدی که هست با تو دگرگون نمی‌شود

2 سر می‌نهم به پای خیالت ولی چه سود بی‌روی بخت کار به سر چون نمی‌شود

3 عاقل نباشد آنکه به لیلی‌وَشی چو تو سودای وصل دارد و مجنون نمی‌شود

4 وه کز تو سوختیم چو عود و هنوز کار در چنگ روزگار به قانون نمی‌شود

5 دردیده و دلیّ و دمی نیست زاین حسد کاندر میان دیده و دل خون نمی‌شود

6 شب نیست کز غم مه رویت هزار بار آهِ من شکسته به گردون نمی‌شود

7 هر نکته‌ای که طبع خیالی خیال بست بی‌اقتضای قدّ تو موزون نمی‌شود

عکس نوشته
کامنت
comment