به خشم رفتهٔ ما گر به از خواجوی کرمانی غزل 450

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

به خشم رفتهٔ ما گر به صلح باز آید

1 به خشم رفتهٔ ما گر به صلح باز آید سعادت ابدی از درم فراز آید

2 حکایت شب هجر و حدیث طره دوست اگر سواد کنم قصه‌ئی دراز آید

3 چو یاد قامت دلجوی او کند شمشاد رود بطرف لب جوی و در نماز آید

4 برآید از دل مشتاق کعبه نالهٔ زار اگر بگوش وی آوازه حجاز آید

5 کجا بملک جهان سردر آورد محمود اگر چنانک گدای در ایاز آید

6 زهی سعادت آنکس که از پی مقصود رود بطالع سعد و سعید باز آید

7 کی از هوای تو باز آیدم دل مجروح که پشه باز نیاید چو صید باز آید

8 دلی که در خم زلفت فتاد اگر سنگست ز مهر روی تو چون موم در گداز آید

9 چو عود هر که ز عشاق دم زند خواجو ز سوز فارغ و از ساز بی نیاز آید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر