-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما برکنار و با تو کمر در میان بماند وان چشم پرخمار چنان ناتوان بماند
2 از پیش من برفتی و خون دل از پیت از چشم من روان شد و چشمم درآن بماند
3 گفتم که نکتهئی ز دهانت کنم بیان از شور پستهات سخنم در دهان بماند
4 برخاک درگه تو چو دوشم مقام بود جانم براستان که برآن آستان بماند
5 باد صبا که شد به هوای تو سوی باغ چندین ببوی زلف تو در بوستان بماند
6 فرهاد اگر چه با غم عشق از جهان برفت لیکن حدیث سوز غمش در جهان بماند
7 خواجو ز بسکه وصف میان تو شرح داد او از میان برفت و سخن در میان بماند
8 در عشق داستان شد و چون از جهان برفت با دوستان محرمش این داستان بماند