شادمان از وصل جانان بخت از اهلی شیرازی غزل 568

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شادمان از وصل جانان بخت ما هرگز نبود

1 شادمان از وصل جانان بخت ما هرگز نبود عاشقان را بخت و خوبان را وفا هرگز نبود

2 با هزاران دوستی بیگانه از ما شد سگت بی وفا، گویی که با ما آشنا هرگز نبود

3 دور باشد از محبت گر بنالیم از بلا هر که زد لاف محبت بی بلا هرگز نبود

4 دوستان کشتن بود رسم تو ورنه پیش ازین در میان دوستان رسم جفا هرگز نبود

5 گر سر و سامان رود در راه عشقت گو برو من همان گیرم سر و سامان مرا هرگز نبود

6 مرهم وصل تو ما را اتفاقی دست داد ورنه کس را از تو امید دوا هرگز نبود

7 گرچه اهلی مبتلای عشق شد بسیار کس کس بدین رسوایی ما مبتلا هرگز نبود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر