- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برفتیم ای عقیق لامکانی ز شهر تو تو باید که بمانی
2 سفر کردیم چون استارگان ما ز تو هم سوی تو که آسمانی
3 یکی صورت رود دیگر بیاید به مهمانخانهات زیرا که جانی
4 که مهمانان مثال چار فصلند تو اصل فصلهایی که جهانی
5 خیال خوب تو در سینه بردیم شفق از آفتاب آمد نشانی
6 به پیشت ماند دل با ما نیامد دل از تو کی رود چون دلستانی
7 سر دلها به زیر سایهات باد که دلها را در این مرعا شبانی
8 فروریزید دندانهای گرگان از آنگه که نمودی مهربانی
9 بهل تا بحر گوید قصه خویش که تا باری ببینی قصه خوانی