1 رفتیم ما و دل به یکی سو گذاشتیم جان خراب نیز همان سو گذاشتیم
2 ماییم و راه دوری و تا باز کی رسد؟ جان و دلی که بر سر آن کو گذاشتیم
3 بگذاشتیم روی عزیزی که سالها عمر عزیز خویش بر آن رو گذاشتیم
4 آن بخت کو که در خم بازو کشیم باز آن گردنی که از غم بازو گذاشتیم
5 آن دل که او ز ما سر مویی جدا نبود آویخته به حلقه آن مو گذاشتیم
6 دل بوی وصل داشت، کنون رنگ خون گرفت این رنگ از آن ما شد و آن بو گذاشتیم
7 هر بار گفته ای که ز پهلوی من برو رفتیم اینک از تو و پهلو گذاشتیم
8 خوبی که دل به صحبت یاران گرفته بود بگسست سلک صحبت و آن خو گذاشتیم
9 زین پس وفا ز عمر نجوییم، خسروا چون روی دوستان وفا جو گذاشتیم