-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما دلی ایثار او کردیم و جانی یافتیم گوهری در پایش افکندیم و کانی یافتیم
2 چون نظر کردیم در بستان بیاد قامتش راستی را از سهی سروی روانی یافتیم
3 با خیال عارض گلرنگ و قد سرکشش بر سر هر شاخ عرعر گلستانی یافتیم
4 گر چه چون عنقا به قاف عشق کردیم آشیان مرغ دلرا هر نفس در آشیانی یافتیم
5 ترک عالم گیر و عالمگیر شو زیرا که ما هر زمانی خویشتن را در مکانی یافتیم
6 در جهان بی نشانی تا نیاوردیم روی ظن مبر کز آن بت مه رو نشانی یافتیم
7 سالها کردیم قطع وادی عشقش ولیک تا نپنداری که این ره را کرانی یافتیم
8 ما نه از چشم گران خواب تو بیماریم و بس زانکه در هر گوشه از وی ناتوانی یافتیم
9 در گلستان غم عشق تو از خوناب چشم هر گیاهی را که دیدیم ارغوانی یافتیم
10 چون بیاد تیغ مژگان تو بگشودیم چشم هر سو مو بر تن خواجو سنانی یافتیم