رنج ما بردیم و گنج ارباب از خواجوی کرمانی غزل 355

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت برده‌اند

1 رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت برده‌اند خار ما خوردیم و ایشان گل بدست آورده‌اند

2 گر حرامی در رسد با ما چه خواهد کرد زانک رخت ما پیش از نزول ما بمنزل برده‌اند

3 می پرستان محبت را ز غم اندیشه نیست از برای آنکه آب زندگانی خورده‌اند

4 هر که در عشق پریرویان نیامد در شمار عارفانش از حساب عاقلان نشمرده‌اند

5 با وجود آنکه بد گفتند و نیک انگاشتیم ما نیازردیم و بدگویان ز ما آزرده‌اند

6 گلعذاران بین که کل پرده بر ما می‌درند ما برون افتاده ویشان همچنان در پرده‌اند

7 باد پیمایان که آگه نیستند از سوز عشق زان نمی‌سوزند از آه گرم ما کافسرده‌اند

8 زنده دل قومی که پیش تیغ عشقت شمع‌وار ز آتش دل سر فدا کردند و پای افشرده‌اند

9 چون به بدنامی برآمد نام خواجو در جهان نیک نام آنها که ترک نیک نامی‌کرده‌اند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر