ما به عهد حسن تو ترک دل از عطار نیشابوری غزل 586

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

ما به عهد حسن تو ترک دل و جان گفته‌ایم

1 ما به عهد حسن تو ترک دل و جان گفته‌ایم با رخ و زلف تو شرح کفر و ایمان گفته‌ایم

2 یاد زلفت کرده‌ایم و نام زلفت برده‌ایم هم پریشان گشته‌ایم و هم پریشان گفته‌ایم

3 تا تو جان از بس لطیفی در نیابد کس تو را ما تو را از استعارت در سخن جان گفته‌ایم

4 همچو من در عشقت ای جان ترک جان‌ها گفته‌اند تا به جانبازان عالم وصف جانان گفته‌ایم

5 درد عشقت را چو درمانی نمی‌دیدیم ما درد را تسکین دل را عین درمان گفته‌ایم

6 وصل و هجران با تو و از تو خیال عشق توست قرب و بعد خویشتن را وصل و هجران گفته‌ایم

7 چون سر و سامان حجاب راهت آمد در رهت از سر سر رفته‌ایم و ترک سامان گفته‌ایم

8 با خیالت چون یکی محرم نمی‌دیدیم ما داستان عشق خود را تا به پایان گفته‌ایم

9 خویشتن را در میان قبض و بسط و صحو سکر گه گدا را خوانده‌ایم و گاه سلطان گفته‌ایم

10 مرد وصلت نیست کس بشنو درین معنی که ما بس دلیل آورده‌ایم و چند برهان گفته‌ایم

11 گرچه عطاریم ما کاسرار راه عشق تو گاه پیدا کرده‌ایم و گاه پنهان گفته‌ایم

عکس نوشته
کامنت
comment