-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل فدا کرده ایم و جان بر سر خانمان باخته جهان بر سر
2 حاجیان گر به پا به مکه روند خوش رواننند عاشقان بر سر
3 دامنش را اگر به دست آریم سر به پایش نهیم و جان بر سر
4 بس که سودای زلف او پختیم دیگ سودا رود روان بر سر
5 خاک پایش که تاج فرق من است می نهم همچو سروران بر سر
6 خم می خوش خوشی به جوش آمد رفت مستانه این زمان بر سر
7 بت پرست ار ببیند این بت من سر ببازد روان بتان بر سر
8 خوش میانی گرفته ام به کنار تا چه آید از این میان بر سر
9 نعمت الله جان به جانان داد دل و دین نیز این و آن بر سر