1 از عشق هوای نیکنامی داریم وز باده امید دوستکامی داریم
2 هر چند ز عشق و داغ میسوخته ایم در سوختگی هنوز خامی داریم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 تو گر پروانهای همچون خلیل آتش گلستان است که ظاهر آتشست آن شمع و پنهان آب حیوان است
2 مرا در وادی محنت، غم مردن کجا باشد در این ره زندگی سخت است ورنه مردن آسان است
1 کس نبودش خبر از زشتی و زیبایی ما آتش دل علم افروخت به رسوایی ما
2 ما ز صد نکته حسن تو یکی می بینیم بیش ازین نیست در آیینه بینایی ما
1 چهره از تیغ تو پر خون دردم کشتن خوش است سرخ رو همچون خزان رفتن ازین گلشن خوش است
2 باغبان فرق است از نرگس بسی با چشم یار منکر حس چون توان شد دیده روشن خوش است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به