-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما نوای خویش را در بینوائی یافتیم فخر بر شاهان عالم در گدائی یافتیم
2 ز آشنا بیگانه گشتیم از جهان و جان غریب در جوار قرب جانان آشنائی یافتیم
3 سالها بانگ گدائی بر در دلها زدیم لاجرم بر پادشاهان پادشائی یافتیم
4 ای بسا شب کاندرین امید روز آوردهایم تا کنون از صبح وصلش روشنائی یافتیم
5 ترک دنیی گیر و عقبی زانکه در عین الیقین زهد و تقوی را خلاف پارسائی یافتیم
6 چون ازین ظلمت سرای خاکدان بیرون شدیم هر دو عالم روشن از نور خدائی یافتیم
7 سالکان راه حق را در بیابان فنا از چهار و پنج و هفت و شش جدائی یافتیم
8 از جناب بارگاه مالک ملک وجود هر زمان توقیع قدر کبریائی یافتیم
9 کفر و دین یکسان شمر خواجو که در لوح بیان کافری را برتر از زهد ریائی یافتیم