-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 به رخ خاک درت رفتیم و رفتیم دعای دولتت گفتیم و رفتیم
2 ز روی خویش کردی دور ما را چو گیسویت برآشفتیم و رفتیم
3 جفاهای ترا با کس نگفتیم درون سینه بنهفتیم و رفتیم
4 چو غنچه بس که پر خون شد دل ما چو گل ناگاه بشکفتیم و رفتیم
5 به خود بیرون نمی رفتم از این در ولی خود را به در رفتیم و رفتیم
6 به عهدت خواب خوش هرگز نکردیم کنون آسوده دل خفتیم و رفتیم
7 ندارد قوت رفتار خسرو میان سیل خون افتیم و رفتیم