-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به از زمانه نداریم شوخ و شنگ دگر که هر دو روز کند جلوه یی برنگ دگر
2 بغیر ابر خروشان دست ریزش نیست بکوه همت والای ما پلنگ دگر
3 ظهور جوهر مرد است پیش در دولت که با نگین سوار است آب و رنگ دگر
4 به نیک و بد ز جهان صلح کرده یی، اما نه آن چنان که بود احتیاج جنگ دگر!
5 حصول گوهر کام از جهان نه آسانست که هر صدف بود این بحر را نهنگ دگر
6 مرا بسخت دلی هردو روز کار افتاد جنون عشقم ازین سنگ زد بسنگ دگر
7 برخ مرا سیهی رنگ بست گشته دگر که عکس چهره ام آیینه راست رنگ دگر
8 برین تن چو قفس نیست استخوان واعظ که جا خدنگ بلا کرده بر خدنگ دگر