از سر زلف دلکشت بوی به از عطار نیشابوری غزل 241

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

از سر زلف دلکشت بوی به ما نمی‌رسد

1 از سر زلف دلکشت بوی به ما نمی‌رسد بوی کجا به ما رسد چون به صبا نمی‌رسد

2 روز به شب نمی‌رسد تا ز خیال زلف تو بر دل من ز چارسو خیل بلا نمی‌رسد

3 بوک دعای من شبی در سر زلف تو رسد چون من دلشکسته را بیش دعا نمی‌رسد

4 می‌رسد از دو جزع تو تیر بلا به جان من گرچه صواب نیست آن هیچ خطا نمی‌رسد

5 در عجبم که دست تو چون به همه جهان رسد چیست سبب که یک نفس سوی وفا نمی‌رسد

6 خاک توییم لاجرم در ره عشق تو ز ما گرد برآمد و ز تو بوی به ما نمی‌رسد

7 رحم کن ای مرا چو جان بر دل آنکه در رهت می‌نرهد ز درد تو وز تو دوا نمی‌رسد

8 گرچه فرید فرد شد در طلب وصال تو وصل تو کی بدو رسد چون به سزا نمی‌رسد

عکس نوشته
کامنت
comment