- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما را وجود نیست و گر هست وجود اوست بود وجود ما به حقیقت وجود اوست
2 بی نور بود ِ او نبُود بود هیچ بود بودی که هست پرتوی از نور بود اوست
3 بشنو به ذوق گفتهٔ عشاق بزم عشق کین قول عاشقانه ز گفت و شنود اوست
4 عود دلم به آتش عشقش روان بسوخت بوی خوشی که می شنوی بوی عود اوست
5 گر رند دردمند خورد درد گو منال کاین شربتی نکوست زیان نیست سود اوست
6 مستیم و لاابالی و بر دست جام می در بزم هر چه هست ز انعام جود اوست
7 این قول سید است که نامش چو بشنوی واجب شود به تو سخنی کان درود اوست