ما را وجود نیست از شاه نعمت‌الله ولی غزل 350

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

ما را وجود نیست و گر هست وجود اوست

1 ما را وجود نیست و گر هست وجود اوست بود وجود ما به حقیقت وجود اوست

2 بی نور بود ِ او نبُود بود هیچ بود بودی که هست پرتوی از نور بود اوست

3 بشنو به ذوق گفتهٔ عشاق بزم عشق کین قول عاشقانه ز گفت و شنود اوست

4 عود دلم به آتش عشقش روان بسوخت بوی خوشی که می شنوی بوی عود اوست

5 گر رند دردمند خورد درد گو منال کاین شربتی نکوست زیان نیست سود اوست

6 مستیم و لاابالی و بر دست جام می در بزم هر چه هست ز انعام جود اوست

7 این قول سید است که نامش چو بشنوی واجب شود به تو سخنی کان درود اوست

عکس نوشته
کامنت
comment