-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم گفتیم صد افسانه و مقصود نگفتیم
2 پیکان نهانی که زدی بر دل مجروح تا خود ز دل سوخته ننمود نگفتیم
3 این همت ما بس که بامید تو جان را کردیم زیان و سخن از سود نگفتیم
4 خوشباش که گر قصه آن روی عرقناک گفتیم ولی لعل می آلود نگفتیم
5 اهلی نه تو امروز چنین کافر عشقی تا بود چنین بودی و تا بود نگفتیم
6 میان خار ملامت چو مردم چشمم نه مردمم اگر از این میان کناره کنم
7 مگو که ترک کن از عشق و شادزی اهلی نمی توانم اگر نی هزار باره کنم