مائیم آن گدای که سلطان از خواجوی کرمانی غزل 83

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

مائیم آن گدای که سلطان گدای ماست

1 مائیم آن گدای که سلطان گدای ماست ما زیر دست مهر و فلک زیر پای ماست

2 تا بر در سرای شما سر نهاده‌ایم اقبال بندهٔ در دولتسرای ماست

3 بودی بسیط خاک پر از های و هوی ما و کنون جهان ز گریه پر از های هاست ماست

4 زین‌سان که در قفای تو از غم بسوختیم گوئی که دود سوخته‌ئی در قفای ماست

5 تا کی زنید تیغ جفا بر شکستگان سهلست اگر بقای شما در فنای ماست

6 گر برکشی وگر بکشی رای رای تست هر چیز کان نه رای تو باشد نه رای ماست

7 آن کاشنای تست غریبست در جهان وان کو غریب گشت ز خویش آشنای ماست

8 ما را اگر تو مشترییی این سعادتیست بنمای رخ که دیدن رویت بهای ماست

9 خواجو که خاک پای گدایان کوی تست شاهی کند گرش تو بگوئی گدای ماست

عکس نوشته
کامنت
comment