-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما گرفتار غم و از خویشتن وامانده ایم رحمتی، ای دوستان، کز دوست تنها مانده ایم
2 سخت جانیم و بلاکش ز آرزوی روی دوست زنده کم ماند کسی در عاشقی، ما مانده ایم
3 هجر خواهد کشت اکنون که به چندین عاشقی تاکنون ناکشته زان بی رحم رعنا مانده ایم
4 صبر تا با کار گردش از بلای ما گریخت ما و بی صبری و محنت جمله یک جا مانده ایم
5 گر بگویم، ای مسلمانان، نشاید منع، از آنک دردمندیم و ز روی یار زیبا مانده ایم
6 دوستان از ما جدا گشتند، چون خون نگرییم؟ هیچ می دانید آخر کز کیان وامانده ایم؟
7 گر بیایی جان خسرو، زیستم، ورنه ز شوق مردن آمد یا خود اینک بر سر پا مانده ایم