-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همیشه در فراقت با دل افگار می گریم غمت را اندکی می گویم و بسیار می گریم
2 شبی کاندر حریمت ره نمی یابم به صد زاری به حسرت می نشینم در پس دیوار می گریم
3 اگر مردم به مستی، گاه گاهی گریه ای دارند چه حال است این که من هم مست و هم هشیار می گریم؟
4 گهی در خلوت تاریک از هجر تو می نالم گهی در فرقتت در کوچه و بازار می گریم
5 چه سوز است این نمی دانم به جان خسرو مسکین؟ که چون ابر بهار اندر سر کهسار می گریم