جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

گرم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1021

غزل 1021 ام از 6329 غزلیات

گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر

1 گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر ای دل و جان هر طرف چشم و چراغ هر سحر

2 هم طرب سرشته‌ای هم طلب فرشته‌ای هم عرصات گشته‌ای پر ز نبات و نیشکر

3 خیز که رسته خیز شد روز نبات ریز شد با خردم ستیز شد هین بربا از او خبر

4 خوش خبران غلام تو رطل گران سلام تو چون شنوند نام تو یاوه کنند پا و سر

5 خیز که روز می‌رود فصل تموز می‌رود رفت و هنوز می‌رود دیو ز سایه عمر

6 ای بشنیده آه جان باده رسان ز راه جان پشت دل و پناه جان پیش درآ چو شیر نر

7 مست و خراب و شاد و خوش می‌گذری ز پنج و شش قافله را بکش بکش خوش سفریست این سفر

8 لحظه به لحظه دم به دم می بده و بسوز غم نوبت تست ای صنم دور توست ای قمر

9 عقل رباست و دلربا در تبریز شمس دین آن تبریز چون بصر شمس در اوست چون نظر

10 گر چه بصر عیان بود نور در او نهان بود دیده نمی‌شود نظر جز به بصیرتی دگر

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر

شاعر شعر گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر چه کسی است ؟

شاعر شعر گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر چیست ؟

قالب شعر گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر غزل است

مضمون اصلی شعر گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر