- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وادی مجنون و شان، عالم آزادی است از همه غم رسته است هر که درین وادی است
2 مرد ره عشق را از غم و شادی چه فکر مرد نیی گر ترا فکر غم و شادی است
3 بامی همچون چراغ ظلمت غم باک نیست گم نشود هر کرا پیر مغان هادی است
4 نسبت موی ترا باد بسنبل چو کرد هیچ پریشان مشو کاین سخن بادی است
5 گو بنشین و مبر سعی ره کعبه هیچ هر که ز کم همتی در غم بی زادی است
6 اهلی، اگر چشم یار خانه مردم کند وای بر آن خانه یی کش دل آبادی است